کد مطلب:121983 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:271

در فضائل حسن بن علی و حدیثی چند که مشتمل است بر محبت رسول خد
در كتاب حلیة الاولیاء مرقوم است كه رسول خدا حسن را بر دوش خویش سوار داشت «و قال من احبنی فلیحبه» فرمود آن كس كه مرا دوست دارد واجب می كند كه حسن را دوست دارد.

و دیگر از ابوهریره مرویست كه گفت هرگز حسن را ندیدم الا آن كه آب از دیدگانم فروریخت از بهر آن كه نگران بودم روزی را كه حسن دوان دوان بیامد و در كنار رسول خدا بنشست پس پیغمبر لبهای مبارك را در دهان او فروبرد «و یقول اللهم انی احبه و احب من یحبه» عرض كرد الهی من دوست دارم حسن را و دوست دارم كسی را كه دوست دارد او را.

و دیگر ابوعلی الجبائی در مسند و نیز ابویعلی الموصلی در مسند خویش حدیث می كند كه رسول خدا آهنگ نماز داشت و حسن علیه السلام بر او آویخته بود پیغمبر او را فرود آورد و در پهلوی خویش جای داد و به نماز ایستاد گاهی كه سر به سجده نهاد حسن بر دوش مباركش سوار شد پیغمبر مدتی دراز سر بسجده می داشت آنگاه كه نماز به پایان آورد مردم عرض كردند یا رسول الله در هیچگاه ندیدیم كه مدت سجده چندین به درازا كشد همانا بر تو وحی خداوند فرود آمد «فقال لم یوح الی و لكن ابنی كان علی كتفی فكرهت ان اعجله حتی نزل» فرمود وحی بر من نیامد لاكن فرزند من بر كتف من سوار شد و مكروه داشتم كه فرود آوردن او را تعجیل كنم و به روایت عبدالله بن شداد «انه قال ان ابنی هذا ارتحلنی فكرهت ان اعجله حتی یقضی حاجته» یعنی پیغمبر فرمود این پسر من مرا شتر سواری خود نمود و من مكروه داشتم كه او را به تعجیل فروآورم از آن پیش كه



[ صفحه 173]



كام خود گرفته باشد.

و دیگر سند بابی بكره منتهی می شود كه گفت رسول خدای با ما نماز می گذاشت گاهی كه سر به سجده نهاد حسن علیه السلام در آمد و بر دوش و گردن آن حضرت سوار شد پیغمبر برفق و مدارا او را فرود آورد چون نماز به پایان رفت گفتند یا رسول الله با هیچ كس این مهر نورزیدی كه با حسن علیه السلام می ورزی «فقال ان هذا ریحانتی»

و دیگر براء بن عازب خبر می دهد كه دیدم رسول خدای را كه حسن را بر گردن خود سوار داشت «فقال من احبنی فلیحبه» یعنی هر كه مرا دوست دارد واجب می كند كه حسن را دوست دارد و در سنن ابن ماجه و فضایل احمد مسطور است كه فرمود «اللهم انی احبه فاحبه و احب من یحبه» و او را بر سینه مبارك خود چفسانید.

و دیگر در مسند احمد سند بابوهریره منتهی می شود كه گفت حسن علیه السلام به حضرت رسول آمد و در گردن قلاده از خرز داشت پیغمبر او را در آغوش كشید و سه كرت فرمود «اللهم انی احبه فاحبه و احب من یحبه» و دیگر ابن بطه به روایات كثیره از عبدالرحمن بن ابی لیلی حدیث می كند كه در نزد رسول خدای صلی الله علیه و آله بودیم حسن علیه السلام در آمد و آن حضرت او را فراگرفت و زبیبه او را بوسید.

و دیگر خدری حدیث می كند كه رسول خدای نماز می گذاشت حسن علیه السلام درآمد در جلسه استراحت دست در گردن پیغمبر كرد و آن حضرت را رها نداد تا برخاست و همچنان بازنداشت تا دیگر باره به ركوع رفت.

و دیگر در فضایل عبدالملك سند بابوهریره می رساند كه گفت رسول خدا حسن را بوسه می داد اقرع بن حابس عرض كرد یا رسول الله من ده پسر دارم و هرگز هیچ یك را بوسه نداده ام «فقال من لا یرحم لا یرحم» كسی كه رحم نكند رحم كرده نمی شود.

و دیگر در مسند العشرة و ابانه العكبری و شرف النبی و فضایل سمعانی بروایات گوناگون مسطور است كه ابوهریره در عرض راه خدمت حسن علیه السلام



[ صفحه 174]



عرض كرد كه مرا بنمای آن موضع را كه رسول خدای بوسه می داد حسن جامه از ناف مبارك به یك سوی كرد تا ابوهریره بوسه داد.

و دیگر در كتاب بشایر المصطفی سند به یعلی بن مره می رساند كه گفت با رسول خدای به ضیافتی حاضر می شدیم در عرض راه حسن دیدار شد كه در طریق مشغول لعب بود رسول خدا از پیش روی قوم آهنگ او كرد تا او را ماخوذ دارد حسن علیه السلام از این سوی بدان سوی می شد و پیغمبر از دنبالش خندان عجلت می كرد تا او را بگرفت و یكدست بر ذقن او و دست دیگر بر فراز سرش بگذاشت و به گردن كشید و ببوسید آنگاه فرمود «حسن منی و انا منه احب الله من احبه؛ الحسن و الحسین سبطان من الاسباط» یعنی حسن از منست و من از حسنم دوست می دارد خدا كسی را كه دوست دارد او را همانا حسن و حسین فرزند زادگان منند.